بنيامينبنيامين، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

پسر كوچولوي من بنيامين و بردیاجون

سلام پسر گلم

1391/4/27 9:00
نویسنده : مامان بنيامين
475 بازدید
اشتراک گذاری

اين روزا خيلي كارهاي بامزه مي كني مثلاً ديشب با فاطمه ( دختر عمو ) و همسرش رفته بوديم بازار مرواريد و زماني قرعه كشي بود شما صداي آهنگ كه شنيدي اول سرت و مي چرخندي دنبال آهنگ بعد هم شروع كردي تند و تند دست زدن و ديگه اين كه باباجون رفته بود بيرون واسه فاطمه جون تاكسي بگيره و وقتي باباي دستش رو بلند كرده بود واسه تاكسي شما هم از بابايي ياد گرفته بودي وقتي اومدي خونه بابا مي گفت بنيامين واسه مامان تاكسي بگير دست رو بلند مي كردي و يه چيزي مي گفتي ما كه متوجه نشديم چي گفتي الهي مامان فداي تو بشه چند روز پيش هم براي اولين بار وقتي دست رو گرفتم بلند شدي دست رها كردم چند ثانيه وايساده بودي و بعد متوجه شدي سريع خودت رو پرت كردي طرف مامان اين كار و چند بار تكرار كردم دست رو رها مي كردم ولي بعد كه ديدي خودمو كشيدم عقب شما هم فوري منشستي ديشب مي خواستم ازت چند تا عكس بگيرم يا چشماتو مي بستي يا چشمات رو گرد مي كردي و به دوربين و دستهاي مامان نگاه مي كردي جديداً همش مي خواي دوربين رو از دستم بيرون بياري چند تا از عكسهاي قشنگت كه تازه گرفتم رو اينجا مي ذارم

 

 

 

 

چشماي بسته

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)